پاییز

ساخت وبلاگ
امروز میخوام درباره یکی از کاراکترای دوست داشتنی و محبوبم، Bree Van de Kamp یکی از چهار زن نقش اول سریال Desperate Housewives یا همون زنان وامانده بنویسم. حقیقتش من شخصیت Bree رو بیشتر از همه زنهای اون فیلم دوست دارم.  قبل از معرفیش، اینو بگم که وقتی "بری ون دی کمپ" رو گوگل کردم، کمپ اعتیادهای تهران و روابط نامشروع! در اونها، اولین لینکهایی بودن که اومدن بالا. یعنی تو ایران انگار هیچ کس این زن رو نمیشناسه یا حداقل درباره ش ننوشته!!! ولی ملت دونه دونه هنرپیشه های ترکی و نمیدونم کره ای رو خوب میشناسن و تک تک برنامه GEM و فارسی وان رو قورت دادن!!! خوشحالم که تلویزیون تماشا نمیکنم!!! بگذریم! درباره Bree: Bree Van de Kamp (also known in the series as Bree Hodge and Bree Weston) is a fictional character and one of the four protagonists on the ABC television series Desperate Housewives. She is played by actress Marcia Cross, who has received multiple awards and nominations for her portrayal, including an Emmy Award nomination, three Golden Globe Award nominations, and two Screen Actors Guil پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : bree van de kamp,bree van de kamp house,bree van de kamp gif, نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 215 تاريخ : جمعه 28 آبان 1395 ساعت: 0:40

امروز بعد کلاسم با یکی از دوستای خوبم زدیم بیرون. داشتیم تو ماشین درباره علایق همدیگه صحبت میکردیم و دوستم چون به روانشناسی علاقه زیادی داره داشت به این فکر میکرد که ادامه بده این رشته رو یا نه. داشتیم درباره شخصیت های مختلف و کلا کاراکترای متفاوت حرف میزدیم، که دوستم گفت آدما کلا از چند تا الگوی باستانی مدلشون پیروی میکنه. گفتم نه!!! آدما همه با هم فرق دارن. گفت نه، ترکیبی ازون چند تا شخصیت مختلفن. بعد نشست دونه دونه اخلاقیات منو گفت!!!! دونه دونه! ریز به ریز!!! حتی گفت که هر از گاهی میرم تو لاک خودم، تو فاز دپرس شدن (جدا از اون قضیه زنانه، اون درباره من صدق نمیکنه) و هر بار که بیرون میام پخته تر میشم. همون موقع بهش گفتم که منو فقط دو تا مرد تونستن تا الان، ازون حس منفی بیارن بیرون. گفت اونا زبون بازن؟ تو بیزینش کارشون درسته؟ خیلی موفقن؟ یهویی تصمیم میگیرن برن سفر؟ خوش سفرن؟ تو جمع توجه زنها رو به شدت جلب میکنن؟؟ اهل قید و بند نیستن؟ بخوای محدودشون کنی فرار میکنن؟؟ گفتم دقیقا!!! ( و همون لحظه گفتم فک کن، اون دوست پسر من که این همه بی مسئولیت و بی قید و بند بود، کنار من بامسئولیت و متع پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 347 تاريخ : جمعه 28 آبان 1395 ساعت: 0:40

همین امروز وقتی از خواب بیدار شدم، بی اختیار یاد این افتادم: یادمه جدی همیشه میگفت من نمیذارم تو زمین بخوری، به کسی باج بدی، و اگه زمین بخوری، دستتو میگیرم میکشمت بالا. ولی همین دیشب، همین دیشبا!! بهم گفت فعلا باید یه مدتی سرتو بندازی پایین و به آدما باج بدی تا reputation کسب کنی!!!! این کلمه باج رو نوشته بود. میدونی، من جونم بره، قولم نمیره. زیر حرف نمیزنم. از طرفی، من به جدی به طریقی مدیون هم هستم. چون نقش خیلی پررنگی تو پیشرفتم داشت. جدی بیش از حدی که رو بقیه وقت میذاره، رو من وقت گذاشت و دستمو گرفتو منو کشید بالا (و در نوع خودش، یه نوع فداکاری محسوب میشه این کارش حتی)، من همینطوریشم ازش خیلی ممنونم و لطفاشو حتما جبران خواهم کرد. ولی در کل، آدم اشتباهی پیدا کرده بودم! همه چی از حماقت خودم ناشی میشه و به کسی نمیشه خرده گرفت. بعد خیلی باحاله، این گروه از آدما، دربارشون نوشته که (از دو جا وصل میشه جدی به این گروه آدما، فک نکنین فقط چون شبیه هرمسه میگم)، اینا یهو وارد زندگی یه زن میشن، و یهو ازش میان بیرون! دقیقااااااااااااااااااااااا برای من اتفاق افتاده!!!!!! خدایا احساسات پاکمو واسه پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 228 تاريخ : جمعه 28 آبان 1395 ساعت: 0:40

چند روز قبل وقتی داشتم دفاع میکردم تو بازی، یکی از بچه ها با کفش اومد رو بازوم و بازوم درجا بی حس شد. در جا! حس کردیم در رفته یا شکسته. بی حس بی حس بود. در جا سرخ شد و کبود شد. همون موقع مربی اومده بالا سرم، داره داد میزنه که چرا تو باید بیفتی رو زمین!!! منم حس سنگینی وحشتناک رو دستم حس میکردم. یعنی عوض اینکه بیاد بگه تو زنده ای؟؟ همه جمع شدن دورم، چون من توپ رفته رو بینیم، بینیم ازش خون اومده، ده تا انگشتم دراومده تو بازی (تو چندین سال البته)، دو تا توپ همزمان خورده به سرم، یه وقتایی یه جوری بچه ها افتادن روم که همه فکر کردن مرگ مغزی شدم! ولی همیشه لبخند زدم و بلند شدم. هیچوقت منو ندیدن که بیفتم رو زمین و بمونم اونجا. ولی این سری فرق داشت. دختره بعدش افتاد روم!! یعنی له شدم!!! خلاصه به سختی بلند شدم و وقتی دیدم دستم نشکسته کلی روحم شاد شد و بازی رو ادامه دادم. ولی! ماجرا به اینجاها ختم نشد!!! دستم باد کرد، به قطر یازده الی دوازده سانت دستم کبود شد (بازوم) و ناکار شدم. الان چندین روزه که آتل بستم و خلاصه دارم کژدار و مریض میرم و میام. واقعا سرخ و کبود شده. هیچوقت بدنمو اینطوری ندیدهبود پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : خواب,خوابگاه دختران,خواب به انگلیسی, نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 221 تاريخ : جمعه 28 آبان 1395 ساعت: 0:40

دخترای 14 ساله کلاس ام ماتم گرفته بودن!!! یکیشون یواشکی داشت به اون یکی میگفت مگه از ترامپ چیزی شنیدی؟ میپرسم چی شده؟ میگن نمیدونی مگه؟ میگم چی رو؟ میگن بابا ترامپ انتخاب شد!!! ترامپ رئیس جمهور آمریکا شد! میگم خب؟ میگن یعنی چی؟ بیچاره شدیم!!!  همون لحظه! یاد اون قسمت از فیلم رجب ایودیک افتادم که وقتی غواصه گفت اینجا بیشتر از ده هزار گونه ماهی هست، بهش گفت ده تا رو نام ببر!!! غواصه 5 تا رو نتونست نام ببره. همون لحظه خیلی نرم و ملایم بهشون گفتم من هنوز متوجه نمیشم انتخاب شدن ترامپ و هیلاری برای شما فرقش چیه.  گفتن وا! گفتم یکمی کمک میکنین منم درک کنم؟ من تو جریان سیاست نیستم! واقعا دوست داشتم بدونم چرا باید یه بچه سوم راهنمایی دغدغه انتخاب ترامپو داشته باشه (حالا اینکه سیگار میکشه به کنار). یکیشون بلاخره جواب داد میدونین چی گفت؟ گفت تو از سیاست سر در نمیاری، ترامپ فاجعه جهانیه!!! همین! بقیه هم تایید کردنو فرار کردن!!! یعنی نموندن که من اینا رو دوباره به چالش بکشم! جوجه برو اسمارتیستو بخور!!! تو رو چه به ترامپ!!! همون دوست پسر پیدا کنن سر کوچه بهتره واسشون!!! تو الان ازینا بپرسی ترامپ چه پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 231 تاريخ : جمعه 28 آبان 1395 ساعت: 0:40

همه میخوان برن خارج!!! همه ایرانیا نمیفهمم چرا!!! ریختن واسشون؟ فکر میکنن خارج یه جای کویته، میتونن سر کار چرت بزنن، تو خیابون از حد مجاز سرعتو برن بالاتر، هر شب دیسکو و عشق و حال، هر شب دختر بازی / پسر بازی، آخرم 5 تا پاسپورتو (مثلا المان هلند انگلیس امریکا کانادا) دولتمردای اون کشورا میان دودستی تقدیم میکنن به اینا! اون چیزی که من به چشمم دیدم اینطوری نبود ولی!!! درسته امنیت و احترام و ادب و رعایت حریم خصوصی و ازادی هست، ولی ربطی به اینکه هر کسی از سر کوچه ما بلند شه بره خارج نداره! بی ربطه! آدم حسابیاش موندن تو همون خارج!!!! اینا چی فکر میکنن!!! بگذریم! خدایا منو ازینجا دربیار! با همه عشق و علاقه ای که به وطنم دارم، حس میکنم اینجا جای من نیست. فکر نکنین حس خود نخبه پنداری دارم نه بخدا. با یه سری تفکرات نمیتونم کنار بیام و متاسفانه اینا تاثیر مستقیم میذاره رو زندگیم، هر قدرم بی خیال باشم باز نتیجه تفکرات عمه خاله مامان بابا گریبانمو میگیره گریبانمو! باورتون میشه از ایرانیای توی خارجم بیزارم؟؟ یعنی فقط میخوام یه جایی برم که بتونم مثل آدم زندگی کنم. ازین مردم پرادعای بی فهم کج فهم نادو پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : خارج عن القانون,خارج شدن از ریپورت تلگرام,خارج الخدمة, نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 212 تاريخ : جمعه 28 آبان 1395 ساعت: 0:40

من یه چیزو نمیتونم درک کنم. از دیشب دارم بهش فکر میکنم ولی نمیتونم درکش کنم، هضمش کنم. خواهشا شما دوستان خاموش که وقتایی که من خیلی خیلی ناراحتم بهم پیام میدین و دلگرمی میدین، کمکم کنین. الان ازون وقتاس که این دختر نیاز داره کمک فکری بهش بشه. من برام عجیبه و سواله: تو کشوری مثه کانادا، یا المان یا هلند یا کشورای این تیپی (گرچه بین کانادا و المان از بعضی جهات زمین تا اسمون فرق هست) شما مختارین هر طور خواستین لباس بپوشین. خب؟ من نمیگم شما هر روز اگه با لباس زیر برین بیرون، بهتره فعلو عوض کنم، من نمیگم اگه من هر روز با لباس زیر برم بیرون، نمادش خوبه یا بده، من نمیخوام فکر مردمو بخونم مثلا، یا اینجا بازگو کنم. میگم، مردم مختارن هر طور خواستن فکر کنن، ولی من برام عجیبه، چرا یکی که خارج از ایران زندگی میکنه، بعد سالها به این نتیجه رسیده که اگه من مثلا دامن از رو زانوم و لباس یقه باز بپوشم، یا مثلا استینش خیلی کوتاه باشه (نه حلقه ای، کوتاه کوتاه)، مردم منو قضاوت بد میکنن. یعنی چی؟؟؟ من نمیفهمم اینو. درک نمیکنم. چرا باید تو کشوری که مردم ازادن که اون طور که دوست دارن لباس بپوشن، پوشیدن دامن از پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : درک نمیکنم,من درک نمیکنم, نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 197 تاريخ : جمعه 28 آبان 1395 ساعت: 0:40

اینو بانی، مامان کریستی، تو سریال مام گفت!!! تو همون دور همی آدمای sober، البته اون روز هیچ مردی بینشون نبود. اینجام که کسی منو نمیشناسه. وبلاگ خودمه دوست دارم اینو توش بنویسم :p Here's the good place men suck not just some men all men across the board! پی نوشت: جدی رو دوست دارم! حتما همتون خبر دارین. راستی، اینو میخواستم اینجا واستون بنویسم.  قبل اینکه جدی بهم بگه که زن داشته (یا داره یا هرچی) خبر داشتم که زن داشته یا داره یا هرچی! ولی خب اگه بهش بگی قاطی میکنه! که من خبر داشتم که زن داری!!! :| جدی رو دوست دارم! ولی دلم ازش شکسته. با شمام یکی همون کارو بکنه دلتون میشکنه. میشین مثل من. دلتون میشکنه و دیگه نمیخواین طرفو ببینین. ولی این ربطی به دوست داشتن و نداشتن نداره. :) بهله! پی نوشت 2: این داروهایی که میخورم چاق کننده ان. نمیدونین با چه بدبختی ای وزنمو ثابت نگه میدارم :( خیلی سخته. فکر کنم این سری اگه برم دکتر مصرف یه دونه شونو بتونم قطع کنم. راحت میشم. پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 210 تاريخ : جمعه 28 آبان 1395 ساعت: 0:40

تو وضعیتم که صبحها بعد از ساعت 5 و نیم دیگه نمیتونم بخوابم و اتوماتیک بیدار میشم. گاهی وقتا به این فکر میکنم که شاید اگه با همون دوستم مثل بچه آدم! ازدواج میکردم، الان کلییییییییییی خوشبخت شده بودم. شایدم دو ماه بعد ازدواجم طلاق میگرفتم! در کل الان تو وضعیتیم که خیلی میترسم از اینده. ازینکه هیچییییییییییی معلوم نیست. ازینکه هرچی ساختم تا الان، حتی دوست پیدا کردنو، باید از اول انجام بدم. ازینکه خودمم و خودم و خودم. ازینکه هیچ کسی نیست که بشه بهش تکیه کرد (گرچه این اپشنو قبلنا هم نداشتم، به جز اون دوستم که همیشه مثه کوه پشتم بود)، ازینکه باید از اول بسازم... خیلی چیزا... پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : از نو ساختن زندگی,از نو ساختن,دوباره از نو ساختن, نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 188 تاريخ : جمعه 28 آبان 1395 ساعت: 0:40

امشب میخوام براتون از همسفرم بنویسم. چند ماه قبل که رفته بودم بلیط بخرم، بین انتخاب روزها مردد بودم، داشتم فکر میکردم که چیکار کنم و چه روزی رو انتخاب کنم. خانومه بهم گفت کسی میاد دنبالت؟ گفتم نه، منم و همسفر همیشگیم. گفت دو نفرین؟ چرا براش بلیط نمیگیری؟ گفتم ایشون میرن یه سکشن دیگه! گفت یعنی چی؟ گفتم میره قسمت بار! یهو کل اتاق رفت هوا!!  بهم گفت وقتی کسی دنبالت نمیاد، دیگه مهم نیست چه روزی، بچه هایی که دنبالشون کسی میاد معمولا آخر هفته رو برای پرواز انتخاب میکنن. تو هر موقعی عشقت میکشه برو. دیدم درست میگه... حرفشو گوش کردم... گاهی به این فکر میکنم که با دوست پسرم ازدواج کنم، من برم، اون بعدش میاد. اون خبر نداره که من این فکرو دربارش میکنم. ولی من ته دلم به این فکر میکنم. چیزی که مهمه اینه که اون هنوز دوستم داره. وقتی من هیچ کس و هیچی نبودم (الانم نیستم، اون موقع بدتر بود ولی) اون منو همونطوری قبول کرد و دستمو گرفت. همین که یکی نگرانت باشه، همین که مطمئن باشی دوست داره، همین که بدونی هر کاری ازش بخوای برات انجام میده، همین که مطمئن باشی هرکی باشی و هرچی اون دوست داره و عوضت نمیکنه، خی پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 221 تاريخ : جمعه 28 آبان 1395 ساعت: 0:40

دیروز از جدی خواهش کردم برام یه بلیط بخره. نخرید!  خیلی واضح جوابمو نداد! کلا دوست نداره درگیر هیچی من بشه! مهم نیست. این همه آدم هست، میدم یکیشون برام بخره! نباید خودمو کوچیک میکردمو بهش میگفتم. اشتباه کردم. باید از اول میرفتم سراغ بقیه. اشتباه کردم. میدونی، ته ذهنم، اولین کسی که بهش اطمینان میکنم همین پسره هست. برای همینه که واسه هر کار اینطوری اول از همه به اون رو میندازم. چون شماها حس منو بهش نمیدونین. من تو ذهنم خیلی خیلی خیلی بهش اطمینان دارم و خیلی قبولش دارم. به آدمهای خیلی خیلی معدودی من این همه اعتماد داشتم (کلا اون دوستم یه دوره ای اینقدر قابل اطمینان بود و بعدشم این)، واسه همینه که هر سری خودمو کوچیک میکنم. خیلی اشتباه کردم. وقتی جوابمو اصلا کلا نداد حس کردم احتمالا ربظش داده به فرهنگ اون کشوری که توش زندگی میکنه و گفته جوابشو نمیدم تا دیگه ازین درخواستا نکنه. به نظرم حس میکنه میخوام خودمو بهش بندازم! باور کنین :D خبر نداره من چطوری فکر میکنم. تقصیر خودمه همه اینا. همه تقصیر خودمه. هیچ کس مقصر این مدل فکر کردنا نیست. خودمم. حقم داره. به جز اون دوستم هیچ کس منو دوست نداره. چ پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : بلیط هواپیما,بلیط قطار,بلیط اتوبوس, نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 218 تاريخ : جمعه 28 آبان 1395 ساعت: 0:40

میدونید دوست داشتن یعنی چی؟ یعنی این جدی سر باز میزنه از خریدن بلیط واسه من و همون موقع بهم میگه ولش کن بابا، بیای اینجا بلبط هست، چرا بیخودی دغدغه ایجاد کنی. و تو میدونی که چون میخواسته تو رو از سر خودش وا کنه و برات مجبور نشه بلیط بخره اینو میگه و بدونی که دوست نداره و مطمئن باشی که نمیخواد ببینتت ولی باز به احترام حرفش، حتی خودتو گول بزنی، گول!!! میفهمین!!! یعنی بگی اکی، این میگه بلیط هست، پس نمیخرم. میرم همونجا میخرم. دلت نیاد خریدن بلیطو به آدم دیگه ای بسپاری. چرا؟ چون با جدی استارت زدی اینکارو! چون جدی گفته بلیط هست فراوون نیازی به پیش خرید نیست. چون جدی تنها آدمیه که تو باهاش مشورت میکنی و نمیخوای پای هیچ آدم دیگه ای رو به این پروسه باز کنی. یعنی اون درجه از دوست داشتن و حماقت در من هست!!! الان میفهمین من چقدر احمقم؟؟؟ خودمم میدونم!! ولی چاره ای نیست من همینم! عوض بشم خودم نیستم! الان میفهمین من چقدر این الاغو دوست دارم؟؟ متوجه میشین؟ میفهمین درجه دوست داشتن و حماقت منو همزمان؟! میفهمین الان که وقتی میگم من جدی خودمو میخوام یعنی چی؟؟؟  متوجه میشین وقتی میگم این بی شعورو دوست دار پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : دوست داشتن,دوست داشتن تو,دوست داشتن خود, نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 209 تاريخ : جمعه 28 آبان 1395 ساعت: 0:40

من واقعا نمیتونم درک کنم، واقعا مغزم عاجزه و هنوز هم نمیتونم باور کنم که کسی ممکنه حسودی کنه بهم یا دشمنی کنه باهام (من آخه چی دارم!!!!)  من درک نمیکنم چرا مربی ورزش من هر جلسه باید با من لج کنه یا مسخرم کنه یا یه حرف زشت بهم بزنه یا بلاخره یه توهینی بکنه. کاش شماها تو کلاس ما بودین. یعنی من اگه تعریف کنم از خودم خب میگین الکی تعریف میکنه. ولی خدا شاهده دوستانف همه اینایی که میگم واقعیت محضه. تو باشگاه، خیلی وقتا بچه ها عمدا لج مربی رو درمیارن، من تو اون گروه نیستم اصلا. من به مدت یه سال به مربی ورزشم سلام کردم و اون هرگز جوابمو نداد، ولی من هر بار دوباره بهش سلام کردم و گاهی دوبار! من تا بحال با هیچ کس دعوام نشده. با همه دوستم به بزرگتر و کوچیکتر سلام میکنم بچه ها منو میبرن به ماد رو پدراشون نشون میدن و میگن این فلانیه که ما تو خونه همیشه حرفشونو میزنیم و پدر و مادر میان میگن دخترمون واقعا دوست داره. من با همه والدین سلام و احوالپرسی دارم. با تمام مسئولین اون باشگاه سلام و احوالپرسی دارم. رئیس اون باشگاه که کل اون باشگاه مال اونه و ورزشکاره و تو تیم حرفه ای لیگ هست و خلاصه سری تو سراس پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 224 تاريخ : جمعه 28 آبان 1395 ساعت: 0:40

خیلی مضحکه میدونی املای یه کلمه رو غلط نوشتم!! شماها از من یاد نگیرین یه وقت! غرض منظورم بود. تو پست قبلی. اشتباه تایپی من خیلی دارم. دستم هنوز درد داره. نمیتونم اونطور که باید تایپ کنم. داشتم فکر میکردم که چرا همیهش و همیشه و همیشه من معضلی به نام بی پولی اخه باید داشته باشم! خیلی لجم میگیره! خیلی! اینکه هر کاری میخوای بکنی، قبل و بعدش معضل بی پولی هست. حداقل بهم اینو از بچگی تزریق کردن که من بی پولم! بدم میاد! از ضعفی که جدی اونو بفهمه بدم میاد. چون دم ب دقیقه اونو هم به خودش یاداوری میکنه هم به خودم. خدایا خوبه این مرد شوهرم نیست!!! هر روز 100 بار باهاش دعوام میشد! مطمئنم اینم دست بزن داره! بگذریم. یه سایت پیدا کردم درباره عشقمه! کانادا! ببینین: http://www.moneysense.ca/canadas-best-places-to-live-2015-full-ranking/ اینجا رنکینگ شهرهای کانادا بر اساس بهترین شهر برای بچه ها و... اومده. اگه زبانتون بدک نیست، اینو حتما ببینین! منم پارسال یه ماه بعد از الان (فک کنم اخرای اذر بود) نمیدونستم که کانادایی اصلا روی نقشه جهان وجود داره! ولی خب الان وضعیتم بسیار بسیار متفاوت تر از یه رویای پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : پول,پولشویی,پولاد کیمیایی, نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 198 تاريخ : جمعه 28 آبان 1395 ساعت: 0:39

خیلی دلم گرفته.

خیلی.

از الان دلم داره تنگ میشه واسه همه.

نمیدونین من چه روزای سختی رو دارم میگذرونم...

دوست دارم بخوابم و فردا بیدار نشم...

دقیقا تنهای تنهای تنها میشم، 

خانوادم، دوستام... اقوامم... اتاقم... اتاقم.... پنجره اتاقم.... گلدونام... جیک جیک گنچشکام...

اون خیابونی که دوسش دارم، هیچ کس و هیچی جای اینا رو پر نمیکنه...

قبلا امتحان کردم که میگم...

دارم روانی میشم...

پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 201 تاريخ : جمعه 28 آبان 1395 ساعت: 0:39

چند روز قبل داشتم یه فیلمی میدیدم به اسم Fathers and Daughters اول اینو بگم که بخاطر راسل کرو تصمیم گرفتم ببینمش. فیلم درباره یه پدر و دختره، دختره تو بچگیاش تو یه تصادف مادرشو از دست میده. بعد ازون، پدرش افسردگی میگیره، مجبورا چند ماه میره روان درمانی میهش و حالش خوب میشه و برمیگرده پیش دخترش. دختره وقتی بزرگتر میشه، تقریبا هر روز خدا با یه مرد جدید وارد رابطه میشه. هر روزا. روان درمانش (یا حالا مشاور) ازش میپرسه دقیقا دنبال چی میگردی تو رابطه داشتن با مردهای خیلی خیلی زیاد؟ دختره بهش میگه اون لحظه که باهاشون سکس میکنم حس میکنم یه چیزی هستم، چون ساعتهایی پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : غبغب,غبغب به انگلیسی,غبغب زیر گلو,غبغب چیست,غبغب,ورزش,غبغب گردن,غبغب چيست,غبغب زير چانه,غبغب صورت,غبغب نوزاد, نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 204 تاريخ : جمعه 14 آبان 1395 ساعت: 8:36

دیدین آدم گاهی وقتا بعضی بچه ها رو میبینه، واقعا با نحوه تربیت شدن اینها حال میکنه؟؟؟ میگه خدایا چه پدر و مادری به به، عجب دختری / پسری تربیت کردن.... این آیدا تو کلاس ما ازین دختراست.... خیلی وقته که میشناسمش... دختر خوبیه... دختر خوبیه... ازون دختراست که من از دوستی باهاش لذت میبرم... من کلا مدلم اینطوریه که اگه یه روز مریض باشم یا ناراحت همه میفهمن! چون مابقی روزا رو با همه خوش و بش میکنم و کلا امیدوار و شادم! ولی آیدا نه... آیدا مثل من نیست... آیدا عادی رفتار میکنه، آیدا معمولا دوست داره با همه خوب باشه، آیدا اولش اومد و تو کلاس ما یه گوشه واساد و از جلسه پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 226 تاريخ : چهارشنبه 12 آبان 1395 ساعت: 16:41

تو این مدت (تقریبا میتونم بگم از آذر پارسال تا الان، شایدم قبل تر، نمیدونم)، من خیلی فکر کردم. درباره خودم، درباره زندگیم، درباره همه چی، درباره اینکه چی میخوام، میدونی، من همیشه دنبال این بودم که یکمی عاقل شم، بعد به زندگیم از بالا نگاه کنم. یکی از دوستام همیشه میگفت یکی از خوبیهای خارج زندگی کردن اینه که به دور از خانواده و دوستات، به دور از دغدغه ها، به دور از زندگی همیشگیت، با خودت خلوت میکنی و به زندگیتاز بالا نگاه میکنی و میبینی کجایی دقیقا و چند چندی. من از وقتی که رفتم خارج و تنهایی زندگی کردم، خیلی بزرگتر شدم (واقعا توفیق اجباری بود که دوستم نت پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 218 تاريخ : چهارشنبه 12 آبان 1395 ساعت: 16:41

گاهی وقتا، این حس بهم دست میده که جدی با زبون بی زبونی خیلی وقتا (بالای ده بار) خواسته بهم بگه که ای دختر! من تو زندگیم دغدغه دارم، زن و زندگی دارم و تو مینیمم اهمیتو در زندگی من دارا هستی (حق هم داره، زندگی خودشه، مگه من چیکارشم)، اینکه من مینیمم اهمیت رو داشته باشم یا اصلا واسش کلا بی اهمیت باشم مهم نیست واسم. اینکه همیشه اینو مستقیم و غیرمستقیم بهم منتقل میکنه یه ذره اذیتم میکنه. اینکه خیلی واضح بهم میگه تو به درد سلام علیکم نمیخوری خیلی ازارم میده. میدونین، این چیزا، تیکه تیکه تو دل آدم جمع میشه، بعد من یهو بعد مثلا یه سال حس میکنم این ادم هیچ فرقی با ب پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 255 تاريخ : چهارشنبه 12 آبان 1395 ساعت: 16:41

جدی چند وقت قبل بهم گفت یه چیزی هست به اسم  Brunch دیروز توی فصل 2، قسمت 2 سریال زنان سرسخت (همون Desperate Housewives) شنیدمش!  برانچ یعنی: تو ساعت 9 صبح از خواب پا میشی، مسواک میزنیو یه دوش میگیری، ساعت 10 سلانه سلانه راه میفتی میری بیرون، دور و بر یه ربع به یازده یه چیزی میخوری تو یه جایی مثه به قول جدی استار باکس! یه وعده غذایی ای که مابین صبحونه و ناهاره. به این میگن برانچ. یا: Brunch is a late moing meal eaten instead of breakfast and lunch. اینا رو جدی واسم توضیح داده (هزار سال قبل، الان دیگه ازین خبرا نیست، Jeddi is busy with her wife & life, that’s OK to me, I will have job and love in the near future, pretty sure about it). البته اون قسمت م پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : brunch near me,brunch,brunch ideas,brunch recipes,brunch nyc,brunch chicago,brunch menu,brunch houston,brunch austin,brunch dc, نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 207 تاريخ : چهارشنبه 12 آبان 1395 ساعت: 16:41